درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید كارمن به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه است
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان
مطالب علمي و آموزنده و جالب
به اشتراك گزاري انواع مطالب علمي و آموزنده و جالب براي همه




کلمه ها،احساس ها و اندیشه ها
كلمه ها بر احساسها و انديشه ها تاثير مي گذارند
احساسها بر افكار و كلمه ها مؤثرند
انديشه ها بر كلمه ها و احساسها تاثير مي گذارند
جذابترین گروه اینترنتی یاهو
بگوييم : از اينكه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم
نگوييم : ببخشيد كه مزاحمتان شدم

بگوييم : در فرصت مناسب كنار شما خواهم بود
نگوييم : گرفتارم

بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟
نگوييم : دروغ نگو

بگوييم : خدا سلامتي بده
نگوييم : خدا بد نده

بگوييم : هديه براي شما
نگوييم : قابل ندارد

بگوييم : با تجربه شده
نگوييم : شكست خورده

بگوييم: قشنگ نيست
نگوييم : زشت است

بگوييم: خوب هستم
نگوييم: بد نيست

بگوييم : مناسب من نيست
نگوييم : به درد من نمي خورد

بگوييم : با اين كار چه لذتي مي بري؟
نگوييم : چرا اذيت مي كني؟

بگوييم : شاد و پر انرژي باشيد
نگوييم : خسته نباشيد

بگوييم: من
نگوييم: اينجانب

بگوييم: دوست ندارم
نگوييم: متنفرم

بگوييم: آسان نيست
نگوييم: دشوار است

بگوييم : بفرماييد
نگوييم : در خدمت هستم

بگوييم : خيلي راحت نبود
نگوييم : جانم به لبم رسيد

بگوييم : مسئله را خودم حل مي كنم
نگوييم : مسئله ربطي به تو ندارد



دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, :: 3:33 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali


بسیاری اوقات در گفت‌وگو با مشتری‌ها، پرسش‌ها و صحبت‌هایی پیش کشیده می‌شود که فروشندگان معمولی، پاسخ‌هایی کلیشه‌ای و اغلب نچسب به آنها می‌دهند. امافروشنده نابغه چگونه به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند؟ پانزده جملۀ شگفت‌انگیز آنها را در ادامه می‌خوانید.

15جمله شگفت انگیز یک "نابغه فروش"


۱.فروشندگان معمولی می‌گویند: «نمی دانم».

فروشندگان نابغه می‌گویند: «متشکرم، پرسش خوبی است. اجازه بدهید پاسخ آن را برای شما پیدا کنم.»

۲.فروشندگان معمولی می‌گویند: «جنس فروخته‌شده پس گرفته نمی شود.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «اجازه بدهید ببینیم اگر مطابق میل شما نیست، چطور می‌توانیم رضایت شما را جلب کنیم.»

۳.فروشندگان معمولی می‌گویند: «خونسرد باشید.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «من از شما عذرخواهی می‌کنم.»

۴.فروشندگان معمولی می‌گویند: «این که تمام شده؛ چرا این یکی را نمی‌برید؟»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «شاید از این جنس هنوز در انبار داشته باشیم، اجازه بدهید نگاهی بکنم. اگر نبود، پیشنهادهای دیگری هم برایتان دارم.»

۵.فروشندگان معمولی می‌گویند: «ساعت کار ما تمام شده.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «تعطیلی فروشگاه ساعت … و شروع به کار آن ساعت …. است. آیا کاری هست که بتوانم خیلی سریع برای شما انجام بدهم؟»

۶.فروشندگان معمولی می‌گویند: «خرید شما همین است؟»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «آیا این محصول را هم دیده‌اید که همراه با کالایی که شما خریده‌اید استفاده می‌شود؟» یا: «آیا تا به حال از فلان کالای ما استفاده کرده‌اید؟»

۷.فروشندگان معمولی می‌گویند: «چیزی که می‌خواهید آن طرف است.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «لطفا با من بیایید؛ به شما نشان می‌دهم که کجاست.»

۸.فروشندگان معمولی می‌گویند: «من نمی‌توانم این کار را انجام بدهم.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «کاری که می‌توانم انجام بدهم این است که...»

۹.فروشندگان معمولی می‌گویند: «این بخش به من مربوط نمی‌شود.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «من با کمال میل شما را پیش کسی می برم که بیشتر از من در مورد این بخش اطلاعات دارد.»

۱۰.فروشندگان معمولی می‌گویند: «ما الان این کالا را تمام کرده‌ایم.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «الان از این کالا در فروشگاه نداریم، اما … روز دیگر خواهیم داشت. ممکن است لطفا نام و شماره تلفن خود را به من بدهید تا با شما تماس بگیریم و اطلاع دهیم؟»

۱۱.فروشندگان معمولی می‌گویند: «این برخلاف سیاست فروشگاه ماست.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «سیاست مغازه ما این است؛ اما قصد داریم آن را تصحیح کنیم. من می‌توانم در حال حاضر این کار را برای شما انجام دهم که...»

۱۲.فروشندگان معمولی می‌گویند: «من اینجا تازه‌کار هستم.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «لطفا مرا تحمل کنید، برای کمکی که نیاز دارید در خدمت شما هستم.»

۱۳.(هنگام مکالمۀ تلفنی) فروشندگان معمولی می‌گویند: «گوشی...»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «ممکن است خواهش کنم چند لحظه پشت خط منتظر باشید.»

۱۴.فروشندگان معمولی می‌گویند: «الان سرم شلوغ است.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «خوشحال می‌شوم بتوانم به شما کمک کنم.» یا: «هم‌اکنون چه کمکی می‌توانم به شما بکنم؟»

۱۵.فروشندگان معمولی می‌گویند: «شما اشتباه می‌کنید.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «فکر می‌کنم سوء تفاهمی پیش آمده است. اجازه بدهید در موردش صحبت کنیم و حلش کنیم.»



یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, :: 8:45 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali
خطرات فراوان قند برای سلامتی
قند باعث چاقی، بیماری‌های قلبی،‌ دیابت و رسوب چربی در کبد می‌شود. همچنین باعث می‌شود مغز به اشتباه فکر کند گرسنه هستیم و مدام فرمان خوردن صادر کند، در حالی که روز به روز چاق‌تر می‌شویم و اراده هم کارساز نیست!

حتما در مورد پرهیز از مصرف قند و شکر زیاد شنیده‌اید. اغلب، به کالری زیاد آن و سهمی که در چاقی و اضافه وزن دارد، اشاره می‌شود، ولی به گفته محققین، قند، خطرآفرین‌تر از این حرف‌ها است.
کارشناسان به 9 دلیل عمده معتقدند که قند، خطرآفرین‌ترین ماده موجود در رژیم غذایی مدرن است و به شیوه‌های متفاوت به بدن ما آسیب می‌رساند. در این روزها که بازار شیرینی‌ها و انواع نوشیدنی‌ها حسابی داغ است و مهمانی‌ها مشوق زیاده‌روی در مصرف این سم خوشمزه هستند، بد نیست با ویژگی‎‌های این ماده خطرناک بیشتر آشنا شوید.

1. قند افزوده حاوی مقادیر زیادی فراکتوز است

یکی از دلایلی که باعث می‌شود قند (و نیز شربت ذرت دارای فراکتوز بالا) برای سلامتی شما مضر باشند، مقادیر زیاد فراکتوز است. این دو ماده،‌ نیمی از گلوکز و نیمی از فراکتوز تشکیل شده‌اند. گلوکز ماده‌ای حیاتی است و تقریبا توسط همه سلول‌های بدن مصرف می‌شود. اگر ما نتوانیم گلوکز کافی از مواد غذایی دریافت کنیم، بدن ما با سوزاندن چربی‌ها و پروتئین‌ها، گلوکز خود را تامین می‌کند. با این‌حال، فراکتوز به هیچ‌عنوان برای عملکردهای ما فایده‌ای ندارد. تنها اندام بدن که از عهده متابولیسم فراکتوز برمی‌آید،‌ کبد است، چون فقط کبد است که ناقل‌های لازم برای این کار را دارد. وقتی حجم زیادی فراکتوز وارد کبد ‌شود، اغلب آن به چربی تبدیل می‌شود. همین فرایند یکی از دلایل بیماری‌های قلبی-عروقی است که بسیار هم دردنیای امروز شایع هستند. لازم است اشاره کنیم که میوه‌ها باعث چنین فرایندی نمی‌شوند. آن‌ها غذاهای واقعی هستند که سرشار از ویتامین،‌ مواد معدنی، فیبر و آب هستند و در عین حال به سختی می‌توان در خوردن آن‌ها افراط کرد.

2. قند حاوی هیچ ویتامین یا ماده معدنی نیست، کالری خالص است!

در این که قند افزوده، کالری خالص است هیچ شکی نیست. اغلب مواد سرشار از قند،‌ مانند شیرینی‌ها، نوشابه‌ها و آبنبات‌ها، در واقع ماده غذایی ضروری بسیار کمی دارند. افرادی که سهم زیادی از رژیم غذایی خود را به این مواد اختصاص داده‌اند، ‌با احتمال بالا دچار کمبود مواد غذایی ضروری در بدن خود هستند.

3. قند باعث رسوب چربی در کبد می‌شود

وقتی ما فراکتوز مصرف می‌کنیم، روانه کبد می‌شود. اگر میزان گلیکوژن کبد پایین باشد، مثلا بعد از دویدن، از این فراکتوز برای جایگزینی آن استفاده می‌شود. با این‌حال، اغلب مردم، زمانی فراکتوز زیادی مصرف می‌کنند که هیچ فعالیت سخت و زیادی نداشته‌اند و بنابراین،‌ کبدهایشان پر از گلیکوژن است، در نتیجه، فراکتوز تبدیل به چربی می‌شود. بخشی از این چربی از کبد خارج می‌شود، ‌اما مقداری هم می‌ماند و به مرور زمان، این چربی‌های رسوب‌کرده، باعث بیماری خاصی به نام اختلال کبد چرب بدون مصرف الکل می‌شود.

4. قند روی کلسترول و تری‌گلیسرید بدن شما هم اثر مخرب دارد

سهم زیادی از چربی ساخته‌شده در کبد به صورت ذرات لیپوپروتئین‌ بسیارکم‌تراکم (VLDL) از کبد خارج می‌شود. این ذرات حاوی مقادیر زیادی از تری‌گلیسیرید و کلسترول هستند.
در یک مطالعه، افرادی که به مدت 10 هفته نوشیدنی‌های سرشار از فراکتوز مصرف کرده بودند با بقیه مقایسه شدند. تری‌گلیسرید خون آن‌ها بالاتر بود، در میزان ال.دی.ال‌های متراکم و ال.دی.ال‌های اکسید‌‌شده، افزایش نشان دادند (که خیلی خیلی بد و مضر است) و نیز، در زمانی که ناشتا بودند، گلوکز و انسولین خون بالاتری داشتند. همچنین کاهش حساسیت به انسولین نشان دادند و افزایش چربی در حفره شکمی (چربی احشایی) داشتند.
به طور کل، 25 درصد از کالری که به شکل فراکتوز وارد بدن می‌شود، به طور جدی به چربی‌های خون آسیب می‌رساند و باعث نشانه‌های مشکل در متابولیسم می‌‌شود، پدیده‌ای که به سمت چاقی، بیماری قلبی، دیابت و در نهایت، زندگی کوتاه‌مدت‌تر با میزان سلامتی پایین‌تر می‌رود.

5. قند باعث مقاومت به انسولین می‌شود

عملکرد اصلی انسولین، راندن گلوکز از جریان خون به سلول‌ها است. اما وقتی رژیم غذایی پر از قند امروزی را داشته باشیم، سلول‌ها نسبت به تاثیر انسولین مقاوم می‌شوند. بدین ترتیب، لوزالمعده انسولین بیشتری ترشح می‌کند تا بتواند گلوکز را از جریان خون خارج کند، چون مقدار زیاد گلوکز در خون، سمی است. بنابراین، مقاومت به انسولین، ‌باعث افزایش میزان آن در خون می‌شود.
اما انسولین عملکرد مهم دیگری هم دارد: به سلول‌های چربی پیام می‌دهد که چربی موجود در جریان خون را بگیرند و به چربی‌های قبلی خود اضافه کنند. از این طریق، انسولین باعث چاقی می‌شود. وقتی میزان مقاومت به انسولین زیادتر شود، ‌سلول‌های بتای لوزالمعده در نهایت آسیب می‌بینند و توانایی تولید انسولین کافی را از دست می‌دهند. بدین ترتیب، فرد مبتلا به دیابت نوع دو می‌شود، بیماری خطرناکی که در حال حاضر 300 میلیون نفر در دنیا به آن مبتلا هستند و فراکتوز موجود در قند افزوده، خودش به تنهایی، یکی از عاملان شناخته‌شده این همه مشکل است.

6. قند احتمال ابتلا به بیماری‌های زندگی مدرن را افزایش می‌دهد

مصرف میزان بالای قند، ‌با بسیاری از بیماری‌های زندگی امروز مرتبط است. هر وقت، قند ( و نیز آرد تصفیه شده و روغن‌های گیاهی) به رژیم غذایی جامعه‌ای وارد شده، به همراه خود بیماری آورده است. قند با این بیماری‌ها مرتبط است:
چاقی: قند از طریق مکانیسم‌های متفاوتی، از جمله افزایش مقاومت انسولین و لپتین، باعث افزایش وزن می‌شود.
دیابت: قند از دلایل مهم ابتلا به دیابت است.
بیماری‌های قلبی: قند باعث افزایش کلسترول مضر و تری‌گلیسیرید شده و مشکلات زیادی به بار می‌آورد که در نهایت به بیماری قلبی ختم می‌شود.

7. قند باعث احساس سیری نمی‌شود

بخشی در مغز به نام هیپوتالاموس،‌ میزان غذایی را که می‌خوریم کنترل می‌کند. در مطالعه‌ای جدید، دو گروه، نوشیدنی شیرین‌شده با گلوکز یا شیرین‌شده با فراکتوز نوشیدند. افراد گروه اول، کاهش جریان خون در هیپوتالاموس و احساس سیری را تجربه کردند، در حالی که افراد گروهی که فراکتوز نوشیده بوند، افزایش جریان خون در این بخش از مغز را تجربه کردند. در نتیجه، هنوز گرسنه بودند و احساس سیری نمی‌کردند.
از سوی دیگر، فراکتوز مانند گلوکز باعث کاهش هورمون گرسنگی گرلین نمی‌شود، هر چه این هورمون در بدنتان بیشتر باشد،‌ گرسنه‌ترید.

8. قند اعتیادآور است

وقتی ما قند مصرف می‌کنیم، میزان دوپامین در مغز افزایش می‌یابد، که به ما احساس لذت می‌دهد. در واقع داروهای اعتیادآوری مانند کوکایین هم از طریق مشابهی باعث اعتیاد می‌شوند. مغز ما طوری برنامه‌ریزی شده که به دنبال فعالیت‌هایی بگردد که باعث آزاد شدن دوپامین می‌شوند،‌ فعالیت‌هایی که باعث ترشح دوپامین بیشتری شوند، مطلوب‌ترند. در افرادی که استعداد معتاد شدن دارند، همین امر باعث رو آوردن به مواد اعتیادزا می‌شود. مطالعه روی موش‌ها نشان داده که حتی مصرف قند هم می‌تواند اعتیادآور باشد. البته اثبات آن در انسان‌ها دشوار است، اما بسیاری از مردم از مواد قندی و هله‌هوله‌ها، درست مانند الگوی مصرف در اعتیاد، استفاده می‌کنند.

9. قند باعث مقاومت به هورمون لپتین می‌شود

لپتین هورمونی است که توسط سلول‌های چربی آزاد می‌شود. هرچه چربی بیشتری داشته باشیم، لپتین بیشتری هم آزاد می‌شود. لپتین علامتی است که به مغز می‌گوید پر هستیم و باید دست از خوردن برداریم. همچنین میزان مصرف انرژی را افزایش می‌دهد.
افراد چاق در واقع مقدار زیادی لپتین در بدن خود دارند، مشکل این است که لپتین در بدن آن‌ها موثر نیست. به این حالت،‌ مقاومت در برابر لپتین گفته می‌شود،‌ حالتی که باعث می‌شود مردم بیش از مقدار لازم کالری مصرف کنند و چاق شوند. فراکتوز از عوامل شناخته‌شده مقاومت در برابر لپتین است، هم به این دلیل که انسولین از پیام‌رسانی لپتین به مغز جلوگیری می‌کند و هم به این دلیل که فراکتوز، مقدار تی‌گلیسیریدهای خون را بالا می‌برد که خود، بازدارنده تاثیر لپتین است.
در نتیجه مغز ما به اشتباه تصور می‌کند که سلول‌های چربی خالی هستند و نیاز به چربی دارند، همین امر باعث می‌شود به خوردن ادامه دهیم. خبر بد این که در مقایسه با تاثیر علامت گرسنگی ناشی از نبود تاثیر لپتین، انگیزه و اراده ما خیلی خیلی ضعیف است! به همین دلیل هم مردم نمی‌توانند کم‌تر بخورند و بیشتر فعالیت کنند و راحت و خوشحال ادامه دهند. برای این که مغز بفهمد باید دست از خوردن بردارد و انرژی بیشتری هم مصرف کند، باید قندهای افزوده را کنار بگذارید.



جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, :: 11:39 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali

ارزش هایی که باید به بچه ها آموخت

بچه‌ها مثل اسفنج می‌مانند. نگاه می‌کنند و هر چه که در محیطشان باشد را جذب می‌کنند، مخصوصا از طریق دیداری و شنیداری. اکثر کلمات و رفتارهای آنها ناشی از تقلید از والدینشان یا بزرگترهای دیگر در اطرافشان است.
خیلی وقت‌ها از کلماتی که از دهان آنها بیرون می‌آید حسابی شگفت‌زده می‌شوید. و وقتی مدرسه را شروع می‌کنند، با تاثیرات همسالانشان بمباران شده و دنیای امن و راحتشان زیر و رو می‌شود.
اما اگر فرزندانتان را از همان ابتدا با ۱۰ مورد از مهمترین ارزش‌ها آشنا کنید، می‌توانند به خود متکی شده و زندگی شاد و راحت داشته باشند.

صداقت

جایی در مسیر بزرگ شدن، بچه‌ها دروغ گفتن را یاد می‌گیرند، حتی ممکن است آن را از والدینشان هم یاد نگرفته باشند. تلویزیون، بچه‌های دیگر یا حتی بزرگترهای دیگر ممکن است باعث این نوع رفتارهای آنها شده باشند. حتی می‌تواند یک نوع مکانیزم دفاعی برایشان باشد. اگر اهمیت صداقت را برایشان توضیح دهید و مطمئنشان سازید که همیشه برای شنیدن حرف‌هایشان آماده‌اید، آنوقت برایشان در دسترس‌تر خواهید بود مخصوصا زمان‌هایی که می‌دانند کار اشتباهی انجام داده‌اند.
خیلی از بچه‌ها بخاطر ترس از فریادهای والدینشان یا کتک خوردن می‌ترسند واقعیت را با والدینشان در میان بگذارند. باید به آنها بفهمانید که رفتار بد آنها مطمئناً عواقبی خواهد داشت اما همیشه بخاطر اینکه شجاعت لازم برای گفتن واقعیت را داشته‌اند تحسینشان کنید. از همه مهمتر اینکه شما هم باید خود فردی صادق باشید زیرا اگر در شما بی‌صداقتی ببینند آنها یاد خواهند گرفت.

احترام

بچه‌ها احترام را از محیط خانه و خانواده‌شان یاد می‌گیرند. اگر بچه ها ببینند که شما بعنوان والدین چقدر محترمانه با هم رفتار می‌کنید، چقدر رفتارتان با خود آنها و بقیه افراد خانواده با ادب و احترام است، مطمئن باشید که از شما الگو برمی‌دارند. بچه‌ها رفتارها را درست مثل کلمات تقلید می‌کنند.
گفتن کلماتی مثل «خواهش می‌کنم»، «لطفاً»، «متشکرم» و «عذر می‌خواهم» در جلو آنها به آنها احترام و ادب را یاد می‌دهد. همچنین باید به آنها یاد بدهید به بدن، اموال، نظرات و اعتقادات دیگران هم احترام بگذارند.

قدرشناسی

خوب می‌دانیم که چقدر راحت ممکن است زندگی و آدم‌ها را کوچک بشماریم. آنقدر درگیر نقاط منفی زندگی خود می‌شویم که یادمان می‌رود برای نقاط مثبت آن شکرگزار باشیم. به فرزندانتان یاد بدهید که هر روز حتی برای کوچکترین چیزها شکرگزار باشند، چیزهای کوچکی مثل هوا یا یک لبخند از کسی. به آنها یاد بدهید که برای اینکه زنده هستند، برای خانواده و دوستانشان، غذایی که می‌خورند، لباس‌هایشان، سقف بالای سرشان و سلامتی‌شان قدرشناس باشند.
به آنها نشان دهید که هر روز برای آنها نعمتی است از جانب خداوند. حتی می‌توانید به آنها یاد بدهید که از نعمت‌هایی که خداوند به آنها بخشیده لیست تهیه کنند. این کارها به آنها آموزش می‌دهد که برای همه چیز باید شکرگزار باشند.

سخاوت

ما در دنیای «من می خواهم» زندگی می‌کنیم. من، من، من! بچه‌ها هم در چنین دنیایی زندگی می‌کنند اما لزومی ندارد که آنجا بمانند. در سال‌های قبل از مدرسه بچه‌ها تقسیم کردن را یاد می‌گیرند.
اگر روی این مسئله در خانه تاکید شود، برای آنها دشوار نخواهد بود. اینکه به آنها یاد بدهید به دیگران کمک کنند هم نوعی سخاوت و بخشندگی است زیرا به آنها یاد می‌دهد که در وقتشان بخشنده باشند. وقتی خودتان به نیازمندان لباس و غذا هدیه بدهید، آنها هم درک می‌کنند که باید بخشنده باشند.

خاص بودن

بچه‌های کوچک موجودات سازگاری نیستند. هر کاری که دوست دارند را در هر زمان که دوست دارند و با هر کسی که دوست دارند انجام می‌دهند. اما هرچه سنشان بالاتر می‌رود، یاد می‌گیرند خودشان را با همسالانشان مقایسه کنند و تفاوت‌ها و شباهت‌های بین آنها را می‌بینند.
ممکن است تلاش کنند با آنچه که بقیه دارند یا انجام می‌دهند سازگار شوند یا ممکن است نفهمند چرا بعضی افراد اینقدر با آنها فرق دارند. باید به فرزندانتان یادآور شوید که از همان ابتدای کودکی خاص هستند.
به آنها بفهمانید که فردیت آنها باعث خاص بودنشان است. آنها را تشویق کنید فردیت خودشان را از طریق علایقشان کشف کنند. آنها را هم‌کلاسی‌ها یا دوستانشان مقایسه نکنید و برایشان توضیح دهید که بقیه آدمها هم خاص هستند اما نباید به خاطر خاص بودنشان به طور متفاوتی با آنها برخورد شود.
ممکن است بچه‌ای بپرسد که چرا یک نفر این شکلی است یا اینطوری حرف می‌زند یا رفتار می کند. برایشان توضیح دهید که چرا آن فرد متفاوت است و بر روی خصوصیات خاص آن فرد تاکید کنید. این به آنها کمک خواهد کرد تفاوت‌های آدمها را بپذیرند.

بخشش

اگر بخشیدن به بچه‌ها آموزش داده شود، در بزرگسالی انسان‌های بهتری خواهند شد. آدمها ممکن است چه خواسته و چه ناخواسته در حق آنها بدی کنند. این چیزی نیست که بتوانیم بچه‌هایمان را به طور کامل در برابر آن حفظ کنیم. اما اگر بخشندگی را یاد بگیرند، محبت و مهربانی را هم یاد می‌گیرند. وقتی کسی به آنها صدمه می‌زند، وقتی می‌خواهند دردشان را ابراز کنند به حرف‌هایشان گوش دهید اما در آخر برایشان توضیح دهید که کینه نگه داشتن از آن فرد فقط باعث تیرگی آنها می‌شود.
کینه آنها را اسیر خود می‌کند و به فرد آسیب‌رسان قدرت بالاتری می‌دهد. دیگر نخواهند توانست مثل قبل در زندگی خود پیش روند و زندگی شادی داشته باشند زیرا تلخی از درون، آنها را می‌خورد. سعی کنید به آنها بفهمانید که آن فرد به این علت به آنها صدمه زده است که خودش هم در عمق وجود خود آسیب دیده است. تنها دلیلی که باعث می‌شود بخواهیم به دیگران آسیب بزنیم این است که بخواهیم با صدمات و آسیب‌هایی که خودمان خورده‌ایم کنار بیاییم.

شوخ‌طبعی

زندگی پر از فراز و نشیب است. پر از هیجان و همچنین درد است. بچه‌ها در هر موقعیتی خنده را می‌بینند و در واقعیت باید این را از آنها یاد بگیریم. آنها می‌توانند خیلی راحت به عقب برگردند و معمولاً هیچ چیز را جدی نمی‌گیرند. برای آنها زندگی فقط یک زمین بازی بزرگ است. باید به بچه‌هایتان کمک کنید تا پایات عمر با این طرز تفکر زندگی کنند. وقتی بزرگتر می‌شوند، با شروع شدن مدرسه و فشار همسالان زندگی سخت‌تر می‌شود.
به آنها نشان دهید چطور می‌توانند با خندیدن زندگی‌شان را بهتر کرده و با جوک تعریف کردن برای هم دیگر انجام فعالیت‌های مفرح مثل کتاب خواندن، بازی کردن در پارک یا فقط حرف زدن با همدیگر درمورد زندگی، وضعیت خود را بهتر کنند. اینکه بدانید چه چیز باعث به خنده انداختن یا لبخند زدن فرزندانتان می‌شود رابطه شما را با آنها قوی‌تر خواهد کرد.

نگرش مثبت

داشتن نگرش مثبت در کنار شوخ‌طبعی عالی است. خیلی وقت‌ها زندگی بسیار ناامیدکننده می‌شود و بعنوان افراد بزرگسال می‌دانیم که چقدر راحت ممکن است اسیر منفی‌بافی‌های دور و برمان شویم. مخصوصا وقتی همه چیز آنطور که ما دوست داریم پیش نرود و به آنچه که می‌خواهیم نرسیم، ایمانمان را برای داشتن فردایی روشن‌تر از دست می‌دهیم.
بچه‌ها باید با اهمیت داشتن نگرش مثبت در زندگی آشنا شوند زیرا متاسفانه آدمها و اتفاقات زندگی خیلی وقت‌ها موجب ناامیدی آنها خواهند شد. و وقتی این اتفاق بیفتد، اگر نگرشی مثبت داشته باشند، خواهند توانست در زندگی پیش رفته و ایمان داشته باشند که زندگی برایشان شادی به ارمغان خواهد آورد. داشتن نگرش مثبت با داشتن والدینی مثبت شروع می‌شود. نشان دادن رفتار و نگرش مثبت از جانب شما اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا شما الگوی فرزندانتان هستید. اگر فقط از شما حرف‌ها یا رفتارهای منفی ببینند، آنها هم همانطور رفتار خواهند کرد و برعکس.

پشتکار

هیچکدام از ما انسان کاملی نیستیم، به همین دلیل هیچوقت نمی‌توانیم کاری را کامل انجام دهیم، مخصوصا اگر دفعه اولی باشد که آن را امتحان می‌کنیم. پشتکار به بچه‌ها کمک می‌کند هیچوقت دلسرد نشده و برای چیزهایی که می‌خواهند به تلاششان ادامه دهند.
وقتی خیلی کوچک هستند کارهایی مثل راه رفتن، بازی کردن، غذا خوردن و از این قبیل را نمی‌توانند به خوبی و کامل انجام دهند. اما آنقدر تلاش می‌کنند که موفق می‌شوند زیرا هنوز با معنی دلسردی و ناامیدی آشنا نشده‌اند.
اما این مسئله با بالا رفتن سنشان تغییر می‌کند. دچار ترس‌هایی می‌شوند و شروع به مقایسه خودشان با همسالان خود می‌کنند. فشارهای مدرسه و درس‌هایشان هم هست. شما بعنوان والدین آنها باید بطور مداوم تشویقشان کنید که به راهشان ادامه داده، بیشترین تلاششان را به کار گیرند. باید به آنها نشان دهید که چقدر به وجودشان افتخار می‌کنید.
وقتی می‌بینید خسته و ناامید شده‌اند، با هدایت و راهنمایی آنها و سوال پرسیدن از آنها به جای ارائه پاسخ سوالاتشان، به آنها کمک کنید. اگر در سن کم پشتکار داشتن را بیاموزند، در بزرگسالی افرادی پرتلاش و سخت‌کوش شده و یاد می‌گیرند که در هر کاری نهایت تلاششان را به کار گیرند.

عشق

آخرین مورد که البته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، آموزش شور و عشق به فرزندان است: شور زندگی و عشق به مردم و چیزهایی که از آن لذت می‌برند. بدون عشق آنها زندگی بسیار عادی و رویاهایی معمولی خواهند داشت.
عشق مجموعه‌ای از سایر ارزش‌هایی است که در بالا ذکر کردیم زیرا باعث می‌شود هیجان زندگی کردن داشته باشند و آنها را تشویق می‌کند آدم‌های بهتری باشند.
با داشتن زندگی سرشار از شور و عشق و اشتیاق و عشق ورزیدن به فرزندانتان به آنها عشق را بیاموزید. برای حتی کوچکترین چیزها اشتیاق نشان دهید. انرژی شما به فرزندانتان منتقل خواهد شد زیرا به این ترتیب می‌بینند که چقدر زندگی فوق‌العاده و عالی است.

ارزش‌های دیگری هم هستند که بچه‌ها باید با آنها آشنا شوند اما اینها 10 مورد از مهمترین ارزش‌های زندگی بودند که برایتان عنوان کردیم. یادتان باشد بچه‌های ما نیاز به راهنمایی ما دارند. ما بعنوان والدین آنها، بزرگترین الگوی آنها به شمار می‌رویم و وقتی خودمان با این ارزش‌ها زندگی کنیم، به آنها کمک خواهیم کرد زندگی خود را به خوبی شکل دهند.
اما بجز این 10 مورد، در زیر مهارت های دیگری را بصورت تیتر وار بیان می کنیم که خوب است به فرزندان خود آموزش دهید:
- گره زدن بند کفش
- شنا
- مسواک زدن و نخ دندان کشیدن دندانها بصورت روزانه
- دوچرخه سواری
- مرتب کردن تخت خواب
- مطالعه پیش از خواب
- آشپزی
- تماشای تلوزیون و بازی های کامپیوتری بصورت متعادل
- استعمال کرم ضد آفتاب
- دوختن دکمه لباس
- گفتن زمان با یک ساعت غیر دیجیتال
- گرفتن بینی با دستمال
- شستن ناحیه تناسلی از سمت جلو به عقب
- اتو کردن لباس ها
- انتخاب وعده های غذایی سالم
- تعمیر شیر آبی که چکه میکند
- کنترل خود هنگام عصبانیت
- حل معما
- نقشه خوانی
- احترام گذاردن به بزرگترها
- عذرخواهی بعد از اشتباه
- استفاده از توالت عمومی
- شستن لباسها
- کاشتن گل و درخت
- داشتن اعتماد بنفس
- سخنرانی در یک جمع
- استفاده از وسائط نقلیه عمومی بجای خودروی شخصی
- تمیز کردن بهم ریختگی ها
- خاموش کردن همه لامپها قبل از ترک خانه
- لباس پوشیدن بر طبق مناسبت ها
- خواندن حداقل یک آهنگ بطور صحیح
- آموزش نکات ایمنی یک رابطه جنسی بی خطر
- چه زمانی نه بگویند
- سرودن شعر یا غزل
- کسب درآمد مشروع
- پس انداز پول و خرج هوشمندانه
- برقراری تماس چشمی هنگام صحبت با دیگران
- پیدا کردن یک کتاب در کتابخانه
- کادو کردن یک هدیه
- خواندن روزنامه
- زمان گذاشتن برای افراد مستمند
- مستقل بودن و تکیه بر خود
- سرفه و عطسه در دستمال شخصی
- رهبری کردن یک گروه
- آموختن زبان دوم، بخصوص انگلیسی
- سؤال پرسیدن
- نگهداری از کودک
- مدیریت استرس
- تمایز خواسته ها از نیازها
- فن مذاکره و گفتگو
- نوشتن انشاء و مقاله
- جمع، تفریق، ضرب و تقسیم بدون استفاده از ماشین حساب
- کنار آمدن با افرادی که علاقه چندانی به آنها ندارند
- برخورد با اتفاقات دلخراش
- جشن گرفتن و تبریک گفتن به دیگران
- کنار آمدن با ناامیدی و ناکامی در عشق
- تعویض یک لاستیک پنچر
- استفاده از کپسول اطفاء حریق
- پختن کیک
- گوش دادن
- شطرنج



جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, :: 11:19 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali
 کلمه ها، احساس ها و اندیشه ها
 
 
كلمه ها بر احساسها و انديشه ها تاثير مي گذارند
احساسها بر افكار و كلمه ها مؤثرند
انديشه ها بر كلمه ها و احساسها تاثير مي گذارند
 
 
جذابترین گروه اینترنتی یاهو
 
بگوييم : از اينكه وقت خود را در اختيار من گذاشتيد متشكرم
نگوييم : ببخشيد كه مزاحمتان شدم

بگوييم : در فرصت مناسب كنار شما خواهم بود
نگوييم : گرفتارم

بگوييم : راست مي گي؟ راستي؟
نگوييم : دروغ نگو

بگوييم : خدا سلامتي بده
نگوييم : خدا بد نده

بگوييم : هديه براي شما
نگوييم : قابل ندارد

بگوييم : با تجربه شده
نگوييم : شكست خورده

بگوييم: قشنگ نيست
نگوييم : زشت است

بگوييم: خوب هستم
نگوييم: بد نيست

بگوييم : مناسب من نيست
نگوييم : به درد من نمي خورد

بگوييم : با اين كار چه لذتي مي بري؟
نگوييم : چرا اذيت مي كني؟

بگوييم : شاد و پر انرژي باشيد
نگوييم : خسته نباشيد

بگوييم: من
نگوييم: اينجانب

بگوييم: دوست ندارم
نگوييم: متنفرم

بگوييم: آسان نيست
نگوييم: دشوار است

بگوييم : بفرماييد
نگوييم : در خدمت هستم

بگوييم : خيلي راحت نبود
نگوييم : جانم به لبم رسيد

بگوييم : مسئله را خودم حل مي كنم
نگوييم : مسئله ربطي به تو ندارد

 



دو شنبه 25 فروردين 1393برچسب:, :: 3:33 قبل از ظهر ::  نويسنده : ali


بسیاری اوقات در گفت‌وگو با مشتری‌ها، پرسش‌ها و صحبت‌هایی پیش کشیده می‌شود که فروشندگان معمولی، پاسخ‌هایی کلیشه‌ای و اغلب نچسب به آنها می‌دهند. امافروشنده نابغه چگونه به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند؟ پانزده جملۀ شگفت‌انگیز آنها را در ادامه می‌خوانید.

 

15 جمله شگفت انگیز یک "نابغه فروش"

 

 


۱. فروشندگان معمولی می‌گویند: «نمی دانم».

فروشندگان نابغه می‌گویند: «متشکرم، پرسش خوبی است. اجازه بدهید پاسخ آن را برای شما پیدا کنم.»

۲. فروشندگان معمولی می‌گویند: «جنس فروخته‌شده پس گرفته نمی شود.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «اجازه بدهید ببینیم اگر مطابق میل شما نیست، چطور می‌توانیم رضایت شما را جلب کنیم.»

۳. فروشندگان معمولی می‌گویند: «خونسرد باشید.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «من از شما عذرخواهی می‌کنم.»

۴. فروشندگان معمولی می‌گویند: «این که تمام شده؛ چرا این یکی را نمی‌برید؟»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «شاید از این جنس هنوز در انبار داشته باشیم، اجازه بدهید نگاهی بکنم. اگر نبود، پیشنهادهای دیگری هم برایتان دارم.»

۵. فروشندگان معمولی می‌گویند: «ساعت کار ما تمام شده.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «تعطیلی فروشگاه ساعت … و شروع به کار آن ساعت …. است. آیا کاری هست که بتوانم خیلی سریع برای شما انجام بدهم؟»

۶. فروشندگان معمولی می‌گویند: «خرید شما همین است؟»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «آیا این محصول را هم دیده‌اید که همراه با کالایی که شما خریده‌اید استفاده می‌شود؟» یا: «آیا تا به حال از فلان کالای ما استفاده کرده‌اید؟»

۷. فروشندگان معمولی می‌گویند: «چیزی که می‌خواهید آن طرف است.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «لطفا با من بیایید؛ به شما نشان می‌دهم که کجاست.»

۸. فروشندگان معمولی می‌گویند: «من نمی‌توانم این کار را انجام بدهم.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «کاری که می‌توانم انجام بدهم این است که...»

۹. فروشندگان معمولی می‌گویند: «این بخش به من مربوط نمی‌شود.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «من با کمال میل شما را پیش کسی می برم که بیشتر از من در مورد این بخش اطلاعات دارد.»

۱۰. فروشندگان معمولی می‌گویند: «ما الان این کالا را تمام کرده‌ایم.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «الان از این کالا در فروشگاه نداریم، اما … روز دیگر خواهیم داشت. ممکن است لطفا نام و شماره تلفن خود را به من بدهید تا با شما تماس بگیریم و اطلاع دهیم؟»

۱۱. فروشندگان معمولی می‌گویند: «این برخلاف سیاست فروشگاه ماست.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «سیاست مغازه ما این است؛ اما قصد داریم آن را تصحیح کنیم. من می‌توانم در حال حاضر این کار را برای شما انجام دهم که...»

۱۲. فروشندگان معمولی می‌گویند: «من اینجا تازه‌کار هستم.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «لطفا مرا تحمل کنید، برای کمکی که نیاز دارید در خدمت شما هستم.»

۱۳. (هنگام مکالمۀ تلفنی) فروشندگان معمولی می‌گویند: «گوشی...»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «ممکن است خواهش کنم چند لحظه پشت خط منتظر باشید.»

۱۴. فروشندگان معمولی می‌گویند: «الان سرم شلوغ است.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «خوشحال می‌شوم بتوانم به شما کمک کنم.» یا: «هم‌اکنون چه کمکی می‌توانم به شما بکنم؟»

۱۵. فروشندگان معمولی می‌گویند: «شما اشتباه می‌کنید.»

فروشندگان نابغه می‌گویند: «فکر می‌کنم سوء تفاهمی پیش آمده است. اجازه بدهید در موردش صحبت کنیم و حلش کنیم.»



یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب:, :: 8:45 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali
خطرات فراوان قند برای سلامتی
قند باعث چاقی، بیماری‌های قلبی،‌ دیابت و رسوب چربی در کبد می‌شود. همچنین باعث می‌شود مغز به اشتباه فکر کند گرسنه هستیم و مدام فرمان خوردن صادر کند، در حالی که روز به روز چاق‌تر می‌شویم و اراده هم کارساز نیست!

حتما در مورد پرهیز از مصرف قند و شکر زیاد شنیده‌اید. اغلب، به کالری زیاد آن و سهمی که در چاقی و اضافه وزن دارد، اشاره می‌شود، ولی به گفته محققین، قند، خطرآفرین‌تر از این حرف‌ها است.
کارشناسان به 9 دلیل عمده معتقدند که قند، خطرآفرین‌ترین ماده موجود در رژیم غذایی مدرن است و به شیوه‌های متفاوت به بدن ما آسیب می‌رساند. در این روزها که بازار شیرینی‌ها و انواع نوشیدنی‌ها حسابی داغ است و مهمانی‌ها مشوق زیاده‌روی در مصرف این سم خوشمزه هستند، بد نیست با ویژگی‎‌های این ماده خطرناک بیشتر آشنا شوید.

1. قند افزوده حاوی مقادیر زیادی فراکتوز است

یکی از دلایلی که باعث می‌شود قند (و نیز شربت ذرت دارای فراکتوز بالا) برای سلامتی شما مضر باشند، مقادیر زیاد فراکتوز است. این دو ماده،‌ نیمی از گلوکز و نیمی از فراکتوز تشکیل شده‌اند. گلوکز ماده‌ای حیاتی است و تقریبا توسط همه سلول‌های بدن مصرف می‌شود. اگر ما نتوانیم گلوکز کافی از مواد غذایی دریافت کنیم، بدن ما با سوزاندن چربی‌ها و پروتئین‌ها، گلوکز خود را تامین می‌کند. با این‌حال، فراکتوز به هیچ‌عنوان برای عملکردهای ما فایده‌ای ندارد. تنها اندام بدن که از عهده متابولیسم فراکتوز برمی‌آید،‌ کبد است، چون فقط کبد است که ناقل‌های لازم برای این کار را دارد. وقتی حجم زیادی فراکتوز وارد کبد ‌شود، اغلب آن به چربی تبدیل می‌شود. همین فرایند یکی از دلایل بیماری‌های قلبی-عروقی است که بسیار هم دردنیای امروز شایع هستند. لازم است اشاره کنیم که میوه‌ها باعث چنین فرایندی نمی‌شوند. آن‌ها غذاهای واقعی هستند که سرشار از ویتامین،‌ مواد معدنی، فیبر و آب هستند و در عین حال به سختی می‌توان در خوردن آن‌ها افراط کرد.

2. قند حاوی هیچ ویتامین یا ماده معدنی نیست، کالری خالص است!

در این که قند افزوده، کالری خالص است هیچ شکی نیست. اغلب مواد سرشار از قند،‌ مانند شیرینی‌ها، نوشابه‌ها و آبنبات‌ها، در واقع ماده غذایی ضروری بسیار کمی دارند. افرادی که سهم زیادی از رژیم غذایی خود را به این مواد اختصاص داده‌اند، ‌با احتمال بالا دچار کمبود مواد غذایی ضروری در بدن خود هستند.

3. قند باعث رسوب چربی در کبد می‌شود

وقتی ما فراکتوز مصرف می‌کنیم، روانه کبد می‌شود. اگر میزان گلیکوژن کبد پایین باشد، مثلا بعد از دویدن، از این فراکتوز برای جایگزینی آن استفاده می‌شود. با این‌حال، اغلب مردم، زمانی فراکتوز زیادی مصرف می‌کنند که هیچ فعالیت سخت و زیادی نداشته‌اند و بنابراین،‌ کبدهایشان پر از گلیکوژن است، در نتیجه، فراکتوز تبدیل به چربی می‌شود. بخشی از این چربی از کبد خارج می‌شود، ‌اما مقداری هم می‌ماند و به مرور زمان، این چربی‌های رسوب‌کرده، باعث بیماری خاصی به نام اختلال کبد چرب بدون مصرف الکل می‌شود.

4. قند روی کلسترول و تری‌گلیسرید بدن شما هم اثر مخرب دارد

سهم زیادی از چربی ساخته‌شده در کبد به صورت ذرات لیپوپروتئین‌ بسیارکم‌تراکم (VLDL) از کبد خارج می‌شود. این ذرات حاوی مقادیر زیادی از تری‌گلیسیرید و کلسترول هستند.
در یک مطالعه، افرادی که به مدت 10 هفته نوشیدنی‌های سرشار از فراکتوز مصرف کرده بودند با بقیه مقایسه شدند. تری‌گلیسرید خون آن‌ها بالاتر بود، در میزان ال.دی.ال‌های متراکم و ال.دی.ال‌های اکسید‌‌شده، افزایش نشان دادند (که خیلی خیلی بد و مضر است) و نیز، در زمانی که ناشتا بودند، گلوکز و انسولین خون بالاتری داشتند. همچنین کاهش حساسیت به انسولین نشان دادند و افزایش چربی در حفره شکمی (چربی احشایی) داشتند.
به طور کل، 25 درصد از کالری که به شکل فراکتوز وارد بدن می‌شود، به طور جدی به چربی‌های خون آسیب می‌رساند و باعث نشانه‌های مشکل در متابولیسم می‌‌شود، پدیده‌ای که به سمت چاقی، بیماری قلبی، دیابت و در نهایت، زندگی کوتاه‌مدت‌تر با میزان سلامتی پایین‌تر می‌رود.

5. قند باعث مقاومت به انسولین می‌شود

عملکرد اصلی انسولین، راندن گلوکز از جریان خون به سلول‌ها است. اما وقتی رژیم غذایی پر از قند امروزی را داشته باشیم، سلول‌ها نسبت به تاثیر انسولین مقاوم می‌شوند. بدین ترتیب، لوزالمعده انسولین بیشتری ترشح می‌کند تا بتواند گلوکز را از جریان خون خارج کند، چون مقدار زیاد گلوکز در خون، سمی است. بنابراین، مقاومت به انسولین، ‌باعث افزایش میزان آن در خون می‌شود.
اما انسولین عملکرد مهم دیگری هم دارد: به سلول‌های چربی پیام می‌دهد که چربی موجود در جریان خون را بگیرند و به چربی‌های قبلی خود اضافه کنند. از این طریق، انسولین باعث چاقی می‌شود. وقتی میزان مقاومت به انسولین زیادتر شود، ‌سلول‌های بتای لوزالمعده در نهایت آسیب می‌بینند و توانایی تولید انسولین کافی را از دست می‌دهند. بدین ترتیب، فرد مبتلا به دیابت نوع دو می‌شود، بیماری خطرناکی که در حال حاضر 300 میلیون نفر در دنیا به آن مبتلا هستند و فراکتوز موجود در قند افزوده، خودش به تنهایی، یکی از عاملان شناخته‌شده این همه مشکل است.

6. قند احتمال ابتلا به بیماری‌های زندگی مدرن را افزایش می‌دهد

مصرف میزان بالای قند، ‌با بسیاری از بیماری‌های زندگی امروز مرتبط است. هر وقت، قند ( و نیز آرد تصفیه شده و روغن‌های گیاهی) به رژیم غذایی جامعه‌ای وارد شده، به همراه خود بیماری آورده است. قند با این بیماری‌ها مرتبط است:
چاقی: قند از طریق مکانیسم‌های متفاوتی، از جمله افزایش مقاومت انسولین و لپتین، باعث افزایش وزن می‌شود.
دیابت: قند از دلایل مهم ابتلا به دیابت است.
بیماری‌های قلبی: قند باعث افزایش کلسترول مضر و تری‌گلیسیرید شده و مشکلات زیادی به بار می‌آورد که در نهایت به بیماری قلبی ختم می‌شود.

7. قند باعث احساس سیری نمی‌شود

بخشی در مغز به نام هیپوتالاموس،‌ میزان غذایی را که می‌خوریم کنترل می‌کند. در مطالعه‌ای جدید، دو گروه، نوشیدنی شیرین‌شده با گلوکز یا شیرین‌شده با فراکتوز نوشیدند. افراد گروه اول، کاهش جریان خون در هیپوتالاموس و احساس سیری را تجربه کردند، در حالی که افراد گروهی که فراکتوز نوشیده بوند، افزایش جریان خون در این بخش از مغز را تجربه کردند. در نتیجه، هنوز گرسنه بودند و احساس سیری نمی‌کردند.
از سوی دیگر، فراکتوز مانند گلوکز باعث کاهش هورمون گرسنگی گرلین نمی‌شود، هر چه این هورمون در بدنتان بیشتر باشد،‌ گرسنه‌ترید.

8. قند اعتیادآور است

وقتی ما قند مصرف می‌کنیم، میزان دوپامین در مغز افزایش می‌یابد، که به ما احساس لذت می‌دهد. در واقع داروهای اعتیادآوری مانند کوکایین هم از طریق مشابهی باعث اعتیاد می‌شوند. مغز ما طوری برنامه‌ریزی شده که به دنبال فعالیت‌هایی بگردد که باعث آزاد شدن دوپامین می‌شوند،‌ فعالیت‌هایی که باعث ترشح دوپامین بیشتری شوند، مطلوب‌ترند. در افرادی که استعداد معتاد شدن دارند، همین امر باعث رو آوردن به مواد اعتیادزا می‌شود. مطالعه روی موش‌ها نشان داده که حتی مصرف قند هم می‌تواند اعتیادآور باشد. البته اثبات آن در انسان‌ها دشوار است، اما بسیاری از مردم از مواد قندی و هله‌هوله‌ها، درست مانند الگوی مصرف در اعتیاد، استفاده می‌کنند.

9. قند باعث مقاومت به هورمون لپتین می‌شود

لپتین هورمونی است که توسط سلول‌های چربی آزاد می‌شود. هرچه چربی بیشتری داشته باشیم، لپتین بیشتری هم آزاد می‌شود. لپتین علامتی است که به مغز می‌گوید پر هستیم و باید دست از خوردن برداریم. همچنین میزان مصرف انرژی را افزایش می‌دهد.
افراد چاق در واقع مقدار زیادی لپتین در بدن خود دارند، مشکل این است که لپتین در بدن آن‌ها موثر نیست. به این حالت،‌ مقاومت در برابر لپتین گفته می‌شود،‌ حالتی که باعث می‌شود مردم بیش از مقدار لازم کالری مصرف کنند و چاق شوند. فراکتوز از عوامل شناخته‌شده مقاومت در برابر لپتین است، هم به این دلیل که انسولین از پیام‌رسانی لپتین به مغز جلوگیری می‌کند و هم به این دلیل که فراکتوز، مقدار تی‌گلیسیریدهای خون را بالا می‌برد که خود، بازدارنده تاثیر لپتین است.
در نتیجه مغز ما به اشتباه تصور می‌کند که سلول‌های چربی خالی هستند و نیاز به چربی دارند، همین امر باعث می‌شود به خوردن ادامه دهیم. خبر بد این که در مقایسه با تاثیر علامت گرسنگی ناشی از نبود تاثیر لپتین، انگیزه و اراده ما خیلی خیلی ضعیف است! به همین دلیل هم مردم نمی‌توانند کم‌تر بخورند و بیشتر فعالیت کنند و راحت و خوشحال ادامه دهند. برای این که مغز بفهمد باید دست از خوردن بردارد و انرژی بیشتری هم مصرف کند، باید قندهای افزوده را کنار بگذارید.

 



جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, :: 11:39 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali

ارزش هایی که باید به بچه ها آموخت

بچه‌ها مثل اسفنج می‌مانند. نگاه می‌کنند و هر چه که در محیطشان باشد را جذب می‌کنند، مخصوصا از طریق دیداری و شنیداری. اکثر کلمات و رفتارهای آنها ناشی از تقلید از والدینشان  یا بزرگترهای دیگر در اطرافشان است.
خیلی وقت‌ها از کلماتی که از دهان آنها بیرون می‌آید حسابی شگفت‌زده می‌شوید. و وقتی مدرسه را شروع می‌کنند، با تاثیرات همسالانشان  بمباران شده و دنیای امن و راحتشان زیر و رو می‌شود.
اما اگر فرزندانتان را از همان ابتدا با ۱۰ مورد از مهمترین ارزش‌ها آشنا کنید، می‌توانند به خود متکی شده و زندگی شاد و راحت داشته باشند.

صداقت

جایی در مسیر بزرگ شدن، بچه‌ها دروغ گفتن را یاد می‌گیرند، حتی ممکن است آن را از والدینشان هم یاد نگرفته باشند. تلویزیون، بچه‌های دیگر یا حتی بزرگترهای دیگر ممکن است باعث این نوع رفتارهای آنها شده باشند. حتی می‌تواند یک نوع مکانیزم دفاعی برایشان باشد. اگر اهمیت صداقت را برایشان توضیح دهید و مطمئنشان سازید که همیشه برای شنیدن حرف‌هایشان آماده‌اید، آنوقت برایشان در دسترس‌تر خواهید بود مخصوصا زمان‌هایی که می‌دانند کار اشتباهی انجام داده‌اند.
خیلی از بچه‌ها بخاطر ترس از فریادهای والدینشان یا کتک خوردن می‌ترسند واقعیت را با والدینشان در میان بگذارند. باید به آنها بفهمانید که رفتار بد آنها مطمئناً عواقبی خواهد داشت اما همیشه بخاطر اینکه شجاعت لازم برای گفتن واقعیت را داشته‌اند تحسینشان کنید. از همه مهمتر اینکه شما هم باید خود فردی صادق باشید زیرا اگر در شما بی‌صداقتی ببینند آنها یاد خواهند گرفت.

احترام

بچه‌ها احترام را از محیط خانه و خانواده‌شان یاد می‌گیرند. اگر بچه ها ببینند که شما بعنوان والدین چقدر محترمانه با هم رفتار می‌کنید، چقدر رفتارتان با خود آنها و بقیه افراد خانواده با ادب و احترام است، مطمئن باشید که از شما الگو برمی‌دارند. بچه‌ها رفتارها را درست مثل کلمات تقلید می‌کنند.
گفتن کلماتی مثل «خواهش می‌کنم»، «لطفاً»، «متشکرم» و «عذر می‌خواهم» در جلو آنها به آنها احترام و ادب را یاد می‌دهد. همچنین باید به آنها یاد بدهید به بدن، اموال، نظرات و اعتقادات دیگران هم احترام بگذارند.

قدرشناسی

خوب می‌دانیم که چقدر راحت ممکن است زندگی و آدم‌ها را کوچک بشماریم. آنقدر درگیر نقاط منفی زندگی خود می‌شویم که یادمان می‌رود برای نقاط مثبت آن شکرگزار باشیم. به فرزندانتان یاد بدهید که هر روز حتی برای کوچکترین چیزها شکرگزار باشند، چیزهای کوچکی مثل هوا یا یک لبخند از کسی. به آنها یاد بدهید که برای اینکه زنده هستند، برای خانواده و دوستانشان، غذایی که می‌خورند، لباس‌هایشان، سقف بالای سرشان و سلامتی‌شان قدرشناس باشند.
به آنها نشان دهید که هر روز برای آنها نعمتی است از جانب خداوند. حتی می‌توانید به آنها یاد بدهید که از نعمت‌هایی که خداوند به آنها بخشیده لیست تهیه کنند. این کارها به آنها آموزش می‌دهد که برای همه چیز باید شکرگزار باشند.

سخاوت

ما در دنیای «من می خواهم» زندگی می‌کنیم. من، من، من! بچه‌ها هم در چنین دنیایی زندگی می‌کنند اما لزومی ندارد که آنجا بمانند. در سال‌های قبل از مدرسه بچه‌ها تقسیم کردن را یاد می‌گیرند.
اگر روی این مسئله در خانه تاکید شود، برای آنها دشوار نخواهد بود. اینکه به آنها یاد بدهید به دیگران کمک کنند هم نوعی سخاوت و بخشندگی است زیرا به آنها یاد می‌دهد که در وقتشان بخشنده باشند. وقتی خودتان به نیازمندان لباس و غذا هدیه بدهید، آنها هم درک می‌کنند که باید بخشنده باشند.

خاص بودن

بچه‌های کوچک موجودات سازگاری نیستند. هر کاری که دوست دارند را در هر زمان که دوست دارند و با هر کسی که دوست دارند انجام می‌دهند. اما هرچه سنشان بالاتر می‌رود، یاد می‌گیرند خودشان را با همسالانشان مقایسه کنند و تفاوت‌ها و شباهت‌های بین آنها را می‌بینند.
ممکن است تلاش کنند با آنچه که بقیه دارند یا انجام می‌دهند سازگار شوند یا ممکن است نفهمند چرا بعضی افراد اینقدر با آنها فرق دارند. باید به فرزندانتان یادآور شوید که از همان ابتدای کودکی خاص هستند.
به آنها بفهمانید که فردیت آنها باعث خاص بودنشان است. آنها را تشویق کنید فردیت خودشان را از طریق علایقشان کشف کنند. آنها را هم‌کلاسی‌ها یا دوستانشان مقایسه نکنید و برایشان توضیح دهید که بقیه آدمها هم خاص هستند اما نباید به خاطر خاص بودنشان به طور متفاوتی با آنها برخورد شود.
ممکن است بچه‌ای بپرسد که چرا یک نفر این شکلی است یا اینطوری حرف می‌زند یا رفتار می کند. برایشان توضیح دهید که چرا آن فرد متفاوت است و بر روی خصوصیات خاص آن فرد تاکید کنید. این به آنها کمک خواهد کرد تفاوت‌های آدمها را بپذیرند.

بخشش

اگر بخشیدن به بچه‌ها آموزش داده شود، در بزرگسالی انسان‌های بهتری خواهند شد. آدمها ممکن است چه خواسته و چه ناخواسته در حق آنها بدی کنند. این چیزی نیست که بتوانیم بچه‌هایمان را به طور کامل در برابر آن حفظ کنیم. اما اگر بخشندگی را یاد بگیرند، محبت و مهربانی را هم یاد می‌گیرند. وقتی کسی به آنها صدمه می‌زند، وقتی می‌خواهند دردشان را ابراز کنند به حرف‌هایشان گوش دهید اما در آخر برایشان توضیح دهید که کینه نگه داشتن از آن فرد فقط باعث تیرگی آنها می‌شود.
کینه آنها را اسیر خود می‌کند و به فرد آسیب‌رسان قدرت بالاتری می‌دهد. دیگر نخواهند توانست مثل قبل در زندگی خود پیش روند و زندگی شادی داشته باشند زیرا تلخی از درون، آنها را می‌خورد. سعی کنید به آنها بفهمانید که آن فرد به این علت به آنها صدمه زده است که خودش هم در عمق وجود خود آسیب دیده است. تنها دلیلی که باعث می‌شود بخواهیم به دیگران آسیب بزنیم این است که بخواهیم با صدمات و آسیب‌هایی که خودمان خورده‌ایم کنار بیاییم.

شوخ‌طبعی

زندگی پر از فراز و نشیب است. پر از هیجان و همچنین درد است. بچه‌ها در هر موقعیتی خنده را می‌بینند و در واقعیت باید این را از آنها یاد بگیریم. آنها می‌توانند خیلی راحت به عقب برگردند و معمولاً هیچ چیز را جدی نمی‌گیرند. برای آنها زندگی فقط یک زمین بازی بزرگ است. باید به بچه‌هایتان کمک کنید تا پایات عمر با این طرز تفکر زندگی کنند. وقتی بزرگتر می‌شوند، با شروع شدن مدرسه و فشار همسالان زندگی سخت‌تر می‌شود.
به آنها نشان دهید چطور می‌توانند با خندیدن زندگی‌شان را بهتر کرده و با جوک تعریف کردن برای هم دیگر  انجام فعالیت‌های مفرح مثل کتاب خواندن، بازی کردن در پارک یا فقط حرف زدن با همدیگر درمورد زندگی، وضعیت خود را بهتر کنند. اینکه بدانید چه چیز باعث به خنده انداختن یا لبخند زدن فرزندانتان می‌شود رابطه شما را با آنها قوی‌تر خواهد کرد.

نگرش مثبت

داشتن نگرش مثبت در کنار شوخ‌طبعی عالی است. خیلی وقت‌ها زندگی بسیار ناامیدکننده می‌شود و بعنوان افراد بزرگسال می‌دانیم که چقدر راحت ممکن است اسیر منفی‌بافی‌های دور و برمان شویم. مخصوصا وقتی همه چیز آنطور که ما دوست داریم پیش نرود و به آنچه که می‌خواهیم نرسیم، ایمانمان را برای داشتن فردایی روشن‌تر از دست می‌دهیم.
بچه‌ها باید با اهمیت داشتن نگرش مثبت در زندگی آشنا شوند زیرا متاسفانه آدمها و اتفاقات زندگی خیلی وقت‌ها موجب ناامیدی آنها خواهند شد. و وقتی این اتفاق بیفتد، اگر نگرشی مثبت داشته باشند، خواهند توانست در زندگی پیش رفته و ایمان داشته باشند که زندگی برایشان شادی به ارمغان خواهد آورد. داشتن نگرش مثبت با داشتن والدینی مثبت شروع می‌شود. نشان دادن رفتار و نگرش مثبت از جانب شما اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا شما الگوی فرزندانتان هستید. اگر فقط از شما حرف‌ها یا رفتارهای منفی ببینند، آنها هم همانطور رفتار خواهند کرد و برعکس. 

پشتکار

هیچکدام از ما انسان کاملی نیستیم، به همین دلیل هیچوقت نمی‌توانیم کاری را کامل انجام دهیم، مخصوصا اگر دفعه اولی باشد که آن را امتحان می‌کنیم. پشتکار به بچه‌ها کمک می‌کند هیچوقت دلسرد نشده و برای چیزهایی که می‌خواهند به تلاششان ادامه دهند.
وقتی خیلی کوچک هستند کارهایی مثل راه رفتن، بازی کردن، غذا خوردن و از این قبیل را نمی‌توانند به خوبی و کامل انجام دهند. اما آنقدر تلاش می‌کنند که موفق می‌شوند زیرا هنوز با معنی دلسردی و ناامیدی آشنا نشده‌اند.
اما این مسئله با بالا رفتن سنشان تغییر می‌کند. دچار ترس‌هایی می‌شوند و شروع به مقایسه خودشان با همسالان خود می‌کنند. فشارهای مدرسه و درس‌هایشان هم هست. شما بعنوان والدین آنها باید بطور مداوم تشویقشان کنید که به راهشان ادامه داده، بیشترین تلاششان را به کار گیرند. باید به آنها نشان دهید که چقدر به وجودشان افتخار می‌کنید.
وقتی می‌بینید خسته و ناامید شده‌اند، با هدایت و راهنمایی آنها و سوال پرسیدن از آنها به جای ارائه پاسخ سوالاتشان، به آنها کمک کنید. اگر در سن کم پشتکار داشتن را بیاموزند، در بزرگسالی افرادی پرتلاش و سخت‌کوش شده و یاد می‌گیرند که در هر کاری نهایت تلاششان را به کار گیرند.

عشق

آخرین مورد که البته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، آموزش شور و عشق به فرزندان است: شور زندگی و عشق به مردم و چیزهایی که از آن لذت می‌برند. بدون عشق آنها زندگی بسیار عادی و رویاهایی معمولی خواهند داشت.
عشق مجموعه‌ای از سایر ارزش‌هایی است که در بالا ذکر کردیم زیرا باعث می‌شود هیجان زندگی کردن داشته باشند و آنها را تشویق می‌کند آدم‌های بهتری باشند.
با داشتن زندگی سرشار از شور و عشق و اشتیاق و عشق ورزیدن به فرزندانتان به آنها عشق را بیاموزید. برای حتی کوچکترین چیزها اشتیاق نشان دهید. انرژی شما به فرزندانتان منتقل خواهد شد زیرا به این ترتیب می‌بینند که چقدر زندگی فوق‌العاده و عالی است.

ارزش‌های دیگری هم هستند که بچه‌ها باید با آنها آشنا شوند اما اینها 10 مورد از مهمترین ارزش‌های زندگی بودند که برایتان عنوان کردیم. یادتان باشد بچه‌های ما نیاز به راهنمایی ما دارند. ما بعنوان والدین آنها، بزرگترین الگوی آنها به شمار می‌رویم و وقتی خودمان با این ارزش‌ها زندگی کنیم، به آنها کمک خواهیم کرد زندگی خود را به خوبی شکل دهند.
اما بجز این 10 مورد، در زیر مهارت های دیگری را بصورت تیتر وار بیان می کنیم که خوب است به فرزندان خود آموزش دهید:
- گره زدن بند کفش
- شنا
- مسواک زدن و نخ دندان کشیدن دندانها بصورت روزانه
- دوچرخه سواری
- مرتب کردن تخت خواب
- مطالعه پیش از خواب
- آشپزی
- تماشای تلوزیون و بازی های کامپیوتری بصورت متعادل
- استعمال کرم ضد آفتاب
- دوختن دکمه لباس
- گفتن زمان با یک ساعت غیر دیجیتال
- گرفتن بینی با دستمال
- شستن ناحیه تناسلی از سمت جلو به عقب
- اتو کردن لباس ها
- انتخاب وعده های غذایی سالم
- تعمیر شیر آبی که چکه میکند
- کنترل خود هنگام عصبانیت
- حل معما
- نقشه خوانی
- احترام گذاردن به بزرگترها
- عذرخواهی بعد از اشتباه
- استفاده از توالت عمومی
- شستن لباسها
- کاشتن گل و درخت
- داشتن اعتماد بنفس
- سخنرانی در یک جمع
- استفاده از وسائط نقلیه عمومی بجای خودروی شخصی
- تمیز کردن بهم ریختگی ها
- خاموش کردن همه لامپها قبل از ترک خانه
- لباس پوشیدن بر طبق مناسبت ها
- خواندن حداقل یک آهنگ بطور صحیح
- آموزش نکات ایمنی یک رابطه جنسی بی خطر
- چه زمانی نه بگویند
- سرودن شعر یا غزل
- کسب درآمد مشروع
- پس انداز پول و خرج هوشمندانه
- برقراری تماس چشمی هنگام صحبت با دیگران
- پیدا کردن یک کتاب در کتابخانه
- کادو کردن یک هدیه
- خواندن روزنامه
- زمان گذاشتن برای افراد مستمند
- مستقل بودن و تکیه بر خود
- سرفه و عطسه در دستمال شخصی
- رهبری کردن یک گروه
- آموختن زبان دوم، بخصوص انگلیسی
- سؤال پرسیدن
- نگهداری از کودک
- مدیریت استرس
- تمایز خواسته ها از نیازها
- فن مذاکره و گفتگو
- نوشتن انشاء و مقاله
- جمع، تفریق، ضرب و تقسیم بدون استفاده از ماشین حساب
- کنار آمدن با افرادی که علاقه چندانی به آنها ندارند
- برخورد با اتفاقات دلخراش
- جشن گرفتن و تبریک گفتن به دیگران
- کنار آمدن با ناامیدی و ناکامی در عشق
- تعویض یک لاستیک پنچر
- استفاده از کپسول اطفاء حریق
- پختن کیک
- گوش دادن
- شطرنج



جمعه 1 فروردين 1393برچسب:, :: 11:19 بعد از ظهر ::  نويسنده : ali